توپ بازي
سلام بابايي ببخش كه دير به دير ميام چون من سرم كمي شلوغه
اما امروز جمعه بود من هم خونه بودم به خاطر همين اومدي و به من گفتي بيا توپ بازي اون هم چه توپ بازي
تو يك توپ بادي به شكل هندوانه داشتي و آوردي و گفتي اگه مي توني من رو بزن
بعد هم رفتي كنار ديوار وايسادي و گفتي اگر مي توني من رو بزن من هم نامردي نكردم 2 - 3 تا توپ تو كلت زدم و حالا هم خسته شدي و رفتي سراغ عروسك بازيت من كه اين مطالب رو مي نوشتم اومدي پيشم و يك خرس خواب آلود اوردي و به من گفتي خرس من مريضه و من هم دكتر الان بايد يه سوزن بهش بزنم و رفتي سرغ چرخ خياطي مامان و يه سوزن برداشتي و رفتي تو اتاقت و ديگر من نمي دونم داري چه آتيشي مي سوزوني براي هميشه موفق باشي دختر گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی