فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه سن داره

كودكي تو

جمعه به جمعه

1392/3/3 13:51
نویسنده : بابا
149 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابايي امروز روز جمعه مصادف با سوم خرداد ور روز پدر هست ظاهرا بابايي من فقط تو اين مدت تونستم كه فقط جمعه ها سر به اين درفترچه بزنم

امروز خوشبختانه در خانه هستي و تا تونستي آتيش سوزوندي اون از اول صبح كه تا بيدار شدي و چشم هاي قشنگ نشسته ات را باز كردي هي گريه كردي برويم بيرون و من هم كه مي خواستم بروم و نان بگيرم سرجهيزيه خودم كه تو ناز باشي بابا باشه رو برداشتم و بردم . و تو هم با اسكوتري كه داشتي دنبال من اومدي  چون ما تو شهرك مي نشينيم و مهيت خوبي داره . تو راهم كه طبق معمول شروع كردي از دست من در رفتن تا اينكه نان گرفتيم و آمديم خانه و از اون لحظه تا حالا يا داري يا نق مي زني يا گريه مي كني يا هم داري مثل يه بمب عمل مي كني و خانه رو بهم مي ريزي ولي با تمام اين وجود بدون كه عاشقتم جو جو بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سبحان جون
4 خرداد 92 23:43
سلام خاله جونی ایشالا دفترخاطراتت زود زود پراز خاطرات شیرین و عکس های خوشمل میشه پیش ماهم بیا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به كودكي تو می باشد